هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةجستجوأحدث الصورثبت نامورود

 

 مولانا ....كيمياي مراقبه

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
hasty1369
ناظر سایت
ناظر سایت
hasty1369


تعداد پستها : 42
تاریخ عضویت : 2010-07-05

مولانا ....كيمياي مراقبه Empty
پستعنوان: مولانا ....كيمياي مراقبه   مولانا ....كيمياي مراقبه Icon_minitime2010-07-06, 04:38

مولانا ,,, كیمیای مراقبه

مولانا ,,, كیمیای مراقبه


[ندعوك للتسجيل في المنتدى أو التعريف بنفسك لمعاينة هذا الرابط]

مولانا ....كيمياي مراقبه Prayer




در جهان تنها یك فضیلت وجود دارد
و آن آگاهی است
و تنها یك گناه،
وآن جهل است
و در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها،
تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است
نخستین گام برای رسیدن به آگاهی
توجه كافی به كردار ، گفتار و پندار است.
زمانی كه تا به این حد از احوال جسم،
ذهن و زندگی خود با خبر شدیم،
آن گاه معجزات رخ می دهند.
در نگاه مولانا و عارفانی نظیر او
زندگی ، تلاش ها و رویاهای انسان
سراسر طنز است!
چرا كه انسان نا آگاهانه
همواره به جست و جوی چیزی است
كه پیشاپیش در وجودش نهفته است!
اما این نكته را درست زمانی می فهمد
كه به حقیقت می رسد!
نه پیش از آن!
مشهور است كه "بودا" درست در نخستین شب
ازدواجش، در حالی كه هنوز آفتاب اولین صبح
زندگی مشتركش طلوع نكرده بود، قصر پدر را در
جست و جوی حقیقت ترك می كند. این سفر سالیان
سال به درازا می كشد و زمانی كه به خانه باز می گردد
فرزندش سیزده ساله بوده است! هنگامی كه
همسرش بعد از این همه انتظار چشم در چشمان
"بودا" می دوزد، آشكارا حس می كند كه او به حقیقتی
بزرگ دست یافته است. حقیقتی عمیق و متعالی.
بودا كه از این انتظار طولانی همسرش
شگفت زده شده بود از او میپرسد: چرا به دنبال
زندگی خود نرفته ای؟!
همسرش می گوید: من نیز در طی این سال ها
همانند تو سوالی در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش
می گشتم! می دانستم كه تو بالاخره باز می گردی
و البته با دستانی پر! دوست داشتم جواب سوالم را
از زبان تو بشنوم، از زبان كسی كه حقیقت را
با تمام وجودش لمس كرده باشد. می خواستم بپرسم
آیا آن چه را كه دنبالش بودی در همین جا و در
كنار خانواده ات یافت نمی شد؟!
و بودا می گوید: "حق با توست! اما من پس از
سیزده سال تلاش و تكاپو این نكته را فهمیدم كه
جز بی كران درون انسان نه جایی برای رفتن هست
و نه چیزی برای جستن!"
حقیقت بی هیچ پوششی
كاملا عریان و آشكار در كنار ماست
آن قدر نزدیك
كه حتی كلمه نزدیك هم نمی تواند واژه درستی
باشد!
چرا كه حتی در نزدیكی هم
نوعی فاصله وجود دارد!
ما برای دیدن حقیقت
تنها به قلبی حساس
و چشمانی تیزبین نیاز داریم.
تمامی كوشش مولانا
در حكایت های رنگارنگ مثنوی
اعطای چنین چشم
و چنین قلبی به ماست
او می گوید:
معجزات همواره در كنار شما هستند
و در هر لحظه از زندگی تان رخ می دهند
فقط كافی است نگاه شان كنید
او گوید:
به چیزی اضافه تر از دیدن
نیازی نیست!
لازم نیست تا به جایی بروید!
برای عارف شدن
و برای دست یابی به حقیقت
نیازی نیست كاری بكنید!
بلكه در هر نقطه از زمین،
و هر جایی كه هستید
به همین اندازه كه با چشمانی كاملا باز
شاهد زندگی
و بازی های رنگارنگ آن باشید،
كافی است!
این موضوع در ارتباط با گوش دادن هم
صدق میكند!
تمامی راز مراقبه
در همین دو نكته خلاصه شده است
"شاهد بودن و گوش دادن"
اگر بتوانیم
چگونه دیدن و چگونه شنیدن را

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
مولانا ....كيمياي مراقبه
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: تالار تاریخ ، فرهنگ و هنر :: ادبيات :: ادبيات ایران-
پرش به: