عشق یک جوشش کور است
--------------------------------------------------------------------------------
عشق یک جوشش کور است
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هر جا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند
عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار ، پر وقار و سرشار از نجابت
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی " فهمیدن و اندیشیدن " نیست
دوست داشتن فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند و با خود به قله اشراق میبرد
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست میبیند و میابد
عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی ، بی انتها و مطلق
عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن
عشق بینایی را میگیرد
دوست داشتن بینایی میدهد
عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار
عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سر و پا یقین است و شک ناپذیر
از عشق هر چه بیشتر نوشیم سیراب تر شویم
از دوست داشتن هر چه بیشتر ، تشنه تر
عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز می خواهد و می خواهد که همه دل ها آن چه را او از دوست در خود دارد داشته باشند
در عشق رقیب منفور است
در دوست داشتن است که :
" هواداران کویش را چون جان خویشتن دارند "
که حسد شاخصه عشق است
عشق معشوق را طعمه خویش می بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هر دو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است که از جنس این عالم نیست