هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةجستجوأحدث الصورثبت نامورود

 

 جامع علم ماوراء

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
M!R
مدیر انجمن موضوعات عمومی
مدیر انجمن موضوعات عمومی
M!R


تعداد پستها : 42
تاریخ عضویت : 2010-07-22

جامع علم ماوراء Empty
پستعنوان: جامع علم ماوراء   جامع علم ماوراء Icon_minitime2010-07-28, 06:21

حواس انسان

هر چند افرادی كه جز به مادیات و علوم مادی آشنا نیستند شاید نتوانند این حقیقت را باور بدارند لیكن مسلم است كه در بشر حواسی وجود دارد كه بغیر از حواس ظاهری است و این حواس جزء حواس 21 گانه ایست كه در كتاب مكانیسم آفرینش مختصری در بارة آن شرح داده ام.(به مقاله حواس مراجعه فرمایید)

حواس مزبور حس الهام و روشن بینی است كه مظاهر آن در زندگی اكثر اشخاص اتفاق افتاده است. خود شما ممكن است در زندگی حوادثی از آن را دیده یا از خویشان و نزدیكان و دوستان خود شنیده باشید. بارها اتفاق افتاده است پدر یا مادری در اثر نگرانی و به اصطلاح «دل شوره» قبلاً از حادثه ای كه برای فرزندشان در نقطه ای دور، اتفاق افتاده مطلع گردیده اند. بارها دوستی مرگ یك دوست را كه در اثر سانحه یا جنایتی پیش آمده از فاصلة دور دیده یا احساس نموده است. رؤیاهای دیده شده در عالم خواب نیز قسمتی از تجلیات این حالات است.

بسیار اتفاق می افتد

در جراید خبری و مجلات و برخی كتابهای روحی جهان نظیر این چنین وقایع بسیار نقل شده است. اشخاصی كه در خواب قبلاً واقعه ای را دیده و بعد عین آن بر ایشان اتفاق افتاده یا بوسیلة الهام و روشن بینی وقایع را احساس نموده اند به علت شوق و شگفتی كه از این حادثه به آنها دست داده آن را دهان به دهان نقل می كنند كه گاهی دامنة آن به جراید و خبرگزاریها می رسد .

علوم روحی

خوشبختانه امروز علوم هیپنوتیسم و مانیتیسم و رابطة‌ با در گذشتگان و علم الروح تجربی و نیروی انتقال فكر یا تلپاتی و امثال این قبیل علوم در مغرب زمین بسیار متداول گردیده و در بارة آن كتابهای بسیار نوشته و مجلات متعدد انتشار می دهند و صدها هزار نفر جداً در این علوم وارد شده و برخی از رشته های آن یعنی هیپنوتیسم و مانیتیسم را تا حدی در علم طب داخل كرده و از آن برای معالجه و بیهوشی استفاده می كنند و بقدری شایع گردیده كه هر فرد با سوادی كه با مطبوعات آشنا است كم و بیش از آن آگاه است. این مطلب دلیل آشكار نسبت به موضوعی است كه مورد بحث ما است .

تمرین و تقویت حواس
نكتة مهمی كه باید متوجه بود این است كه حواس انسان با توجه به سرشت و سرنوشت در اثر تمرین و توجه تقویت می گردد. كسانی كه این رشته از حواسشان از بدو تولد قوی است یعنی استعداد طبیعی برای این كار دارند چون متوجه آن نیستند و موقعیت بكار بردن حواس برای آنها پیش نیامده و مصرفی برای آن تصور نمی كنند قدرتشان همچنان در بوتة اجمال مانده است. در حالی كه وجود این حواس به قدری در زندگی سودهای خاص خود را دارد كه اگر بر طبق روش صحیحی در مدارس از همان اوان كودكی اطفال را متوجه وجود این حواس و سود آن سازند و تعلیماتی برای تمرین و تقویت آن مقرر دارند و آنها كه صاحب استعداد در فن هستند در این رشته قوی شوند، آن وقت دنیا متوجه خواهد شد كه از این نیروئی كه یزدان توانا در بشر آفریده و بالقوه در او موجود است و از آن بهرة كافی حاصل نگردیده، چه منافعی بدست خواهد آمد .

ماوراء‌الطبیعه نداریم

در هر حال علومی كه خارج از دایرة پنج حس ظاهری و معمولة بشر می باشد و افراد بشر با آن آشنا نیستند، علوم ماوراء‌الطبیعه، نامیده شده اند در صورتی كه این لفظ غلط است و ماورائی وجود ندارد زیرا آنچه در عالم وجود هست طبیعت است منتها قسمتی از طبیعت را ما می توانیم ببینیم. حتی در مورد دیدنیها هم قدرت ما حدود دارد چنانكه اجسام بی نهایت ریز به چشم ما نمی آید تا این كه میكروسكوپ اختراع شد و میكروبها را دیدند ولی هنوز ویروس دیده نشده بود بعداً با میكروسكوپ الكترونیكی ویروس هم دیده شد ولی هنوز اتم را با این میكروسكوپ هم ندیده اند. همین طور در مورد اجسام بی نهایت بزرگ مثل كرات بوسیلة اختراع تلسكوپ كه از گالیله شروع شد كم كم توانستند كرات دیگر را ببینند و اختراع تلسكوپ روز به روز پیشرفت كرد. دیدنیهای بسیار هست كه هنوز به آن دسترسی ندارند و رادیو تلسكوپ كه بوسیلة امواج رادیوئی ما را از وجود عوالم دورتر آگاه می سازد، گواه این مطلب است.

جسم هم از چشم پنهان می شود

می گویم اشیائی در عالم هست كه به علت لطافت و ظرافت فوق العاده، چشمان ما با وضع عادی قادر به دیدن آنها نیست مانند هوا كه چشم ذرات آن را نمی بیند. اما همین هوا وقتی به صورت مایع در می آورند قابل رؤیت است. حقیقت دیگری را كه روشن كننده این مطلب است به عنوان مثال ذكر می كنم. حتی اشیاء بزرگ را از مسافت دور با آن كه زمین هم مسطح باشد با چشم ظاهری نمی توان دید هر چند كه مادی است. یك مجسمه بزرگ مثل مجسمه رامسس دوم در مصر در بیابان مسطح وسیعی قرار دارد كه وقتی در مقابل آن بایستیم عظمت آن طوری است كه گردن انسان برای دیدن آن به عقب خم می شود .

حال از این مجسمه دور می شویم و كم كم به عقب می رویم. می بینیم كه مجسمه رفته رفته در نظر ما كوچك و كوچك تر شد. هر چه از آن دورتر شویم كوچك تر می شود و ریزتر می گردد، پس از مدتی كه كاملاً از آن دور شدیم بكلی از چشم ناپدید می شود .

مثل موجودات لطیف

عمل كوچك شدن این مجسمه مربوط به خودمجسمه نیست وحجم مجسمه كم نگردیده بلكه این چشم ماست كه به علت دور شدن آنرا كوچك دیده است. این كوچك شدن تدریجی در واقع مثل لطیف شدن ذرات است كه اگر به مقدار معینی ثقیل و متراكم باشند به چشم ما می آیند و هر چه لطیف تر و ریزتر شوند كم كم در دیدگان ما كوچكتر و كوچكتر به نظر می رسند تا جائی كه بكلی محو می گردند. از لحاظ قوة دید ما هر دو مورد شبیه به هم است و البته این محدودیت مصلحتی دید ما است كه اشیاء را چنین می بیند نه اینكه خود اشیاء خارج از طبیعت باشند.

ماوراء‌الطبیعه نیست

اینجا است كه روشن می گردد همه چیز جزء طبیعت است و ماوراء‌الطبیعه در بین نیست و اینكه بشر ماوراء‌الطبیعه قائل است در اثر محدودیت قوة دید و فهم و درك او است. در مورد مثالی كه بیان گردید آیا آن مجسمه كه كم كم از نظر ما محو گردید از صورت مادی به صورت معنوی در آمد كه از چشم غایب گردید؟ خیر، مجسمه مادی بود و مادی هم هست و خواهد بود ولی این چشم ماست كه به علت ضعف در اثر دور شدن قدرت ادامة دید آنرا از دست داد. آیا این مجسمه نابود شده یا هست؟ می دانیم كه مجسمه با همان قطر و حجم موجود است ولی دید چشم ما رسا نیست كه آن را ببیند. پس ذرات كوچك هم با همان قطر خود در همین جو اطراف ما وجود دارد كه چشم ما قادر به دیدن آنها نیستند نه اینكه وجود ندارند. پس بطور قطع منكر این گونه امور نباید بود. در مورد اجسام لطیف هم وضع همین طور است و ندیدن آنها به خاطر این نیست كه معنوی یا در ملك یا قلمرو ماوراء‌الطبیعه هستند بلكه این محدودیت چشم ما است كه نمی تواند آنها را ببیند و لذا نام ماوراء‌الطبیعه به آنها داده است.

درجات دارد

حال می گویم قدرت دید اشخاص نسبت به همین مطلب با هم تفاوت دارد مثل اینكه همة قوای مختلف مردمان در همه چیز دارای درجات و تفاوتهایی است. مثلاً در آن موقعی كه در اثر دور شدن از مجسمه، چشم یك نفر دیگر، قدرت دید مجسمه را ندارد و بكلی از نظرش محو گردیده است، شخص دیگری هست كه آن مجسمه را بطور واضح و قابل تشخیص می بیند و فرد دیگر آن را بزرگتر و كس دیگر كوچكتر می نگرد. به همین نحو به درجات هر كسی نوعی مشاهده می كند. این مطلب در همة‌ امور صادق است و این كه می گوییم حس روشن بینی در برخی كسان قویتر است و بهتر می توانند به امور ظاهراً مخفی آگاهی یابند به همین دلیل است. چنین اشخاص كه استعداد قوی دارند با تمرین بسیار قویتر می شوند و كسانی كه به طور طبیعی و فطری در این قسمت ضعیفند در اثر تمرین با همان نسبت نیرومندتر خواهند گردید.

غایب و مخفی یعنی چه

در بالا گفته شد كه شخص مستعد چیزی را كه ظاهراً مخفی است می بیند. این در واقع همان غایب است كه می گویند برخی اشخاص قدرت دید غیب و غایب را دارند یعنی اگر كسی مدعی گردد كه غایب را می بیند منظورش

یك چنین مخفی ظاهری است نه اینكه چیزی را كه وجود ندارد دیده است.

مدعیان و منكران

عده ای افراد در مسافت خیلی دور از آن مجسمة بزرگ ایستاده اند. چند نفر از آنها به علت دوری چشمشان یارای دیدن مجسمه را ندارد و چند نفری هم كه چشمشان قویتر است آن مجسمه را به اندازه های كم و بیش ملاحظه می كنند. آن كسان كه مجسمه را می بینند، به آن ایمان دارند. لیكن آنهائی كه چشمشان قدرت دیدن آنرا ندارد می گویند دروغ است و چنین چیزی وجود ندارد. هر چند كه آن مشاهده كنندگان اصرار كنند برخی از آنها باور ندارند.

تمرین و مجهز كردن چشم

تنها راه برای این كه منكران باور نمایند این است كه چشم خود را مجهز كنند با تمرین های مناسب انجام دهند تا خودشان هم تا حدودی به آن كسان كه قوی هستند و می بینند نزدیك شوند ولی باید دانست كه این عمل مشكل است زیرا مكانیسم و قوای اشخاص با یكدیگر تفاوت دارد.

این است علت انكار

آن كسی كه نمی بیند تقصیری هم ندارد ، دلش می خواهد حرف كسی را كه مدعی دیدن است باور كند و میل دارد تمرین نماید ولی چون تمرین مشكل است و شاید بزودی موفق نشود . این انكار تا مدتی باقی می ماند .

تمرین مغناطیسی

یكی از تمرین ها برای مجهز شدن همانا خواب مصنوعی است كه این عمل را انجام می دهد. وقتی كسی به خواب مصنوعی می رود چون در اثر خواب روشن بینی و وجدان باطنی او در مسیرهای معینی اضافه می شود حكم همان مجهز شدن چشم را دارد و مخلوقاتی را كه در حالت عادی نمی دید اكنون به چشم او می آید و آسانترین راه آن همین است. مجهز كردن قوا و چشم خود شخص هم همین حال را دارد و در اثر تمرین و مداومت و توجه و استقامت و پیگیری می توان تا حدودی به این قسمت آشنا گردید .

نصحیت و اندرز

در طی این مقاله روشن گردید برای قوای روشن بینی اشخاص درجاتی وجود دارد كه آنرا معین كردم. پس فرزندان عزیز اینها حقیقتی است كه بطور روشن و واضح بیان شده و منكر حقیقت نمی توان گردید. آیا اگر كسی چیزی را دید و من و شما و عده ای آنرا ندیدند دلیل بر آن است كه آن شیئی وجود ندارد؟ خیر وجود دارد ولی عده ای به علت نداشتن وسائل و قوا و تمرینات كافی آنرا ندیده اند و عده ای هم هستند كه قوة دیدن و درك آنرا ندارند .

ماوراء حواس ظاهری ما

بنابراین در ماوراء این دیدنیها و شنیدنیهای عالم چیزهائی هست كه بشر هنوز ندیده و نمی داند. اگر ماوراء‌الطبیعه را به معنی اینگونه (ماوراء) یعنی ماوراء معلومات و مشاهدات فعلی بشر بنگریم درست است ولی اگر آنرا به معنی چیزی در پشت طبیعت و خارج از آن معنی نمائیم غلط است زیرا هر چه هست در زیر و رو و پشت و بالا و غیره ( این لغات نسبی و وابسته به موقعیت مشاهده كننده است و حقیقت ندارد) همة آنها طبیعت است و چیزی از آن خارج نمی باشد .

بعد و بی بعدی یعنی چه

یكرنگی در همه جا

مغز بشر كه در محفظه ای معین و محدود قرار دارد ذرة بسیار بسیار ناچیزی از قدرت عالم است كه اگر در مقام حساب و مقایسه با عالم لایتناهی بدان بنگریم شاید بتوان گفت آن ذره كه در حساب ناید همان است. اما چگونه می شود كه این مغز با تمام كوچكی ظاهری خود می تواند پی به عظمت و وسعت عالم لایتناهی ببرید؟ علت همان وحدت است كه در عالم نقشه واحد، طرح واحد، نمونه واحد و قدرت واحد وجود دارد و وقتی كه بشر با همین قوة فكری خود به نمونة این طرح و نیرو پی برد در حكم آن است كه به همة آن پی برده است.

مثال برق

برای مثال برق را ذكر می كنم. ما می بینیم كه در اثر پیدایش عواملی در جو فعل و انفعالاتی بوجود می آید و برق در آسمان تجلی می كند. اولاً این نكته بر ما روشن است كه این برق از هیچ بوجود نیامده بلكه در جو از آن به مقدار معین موجود است، منتها عوامل و وسایلی نبود كه به نظر انسان برسد و وقتی عوامل پیدا شد انسان توانست آن برق را مشاهده كند. به علاوه می دانیم كه برق منحصر به همین محلی كه اكنون هستیم نیست. بلكه اگر فی المثل به هلند هم سفر كنیم یا به استرالیا و زلاند نو برویم یا به ژاپن رحل اقامت افكنیم باز هم همین برق زدن را می بینیم و بر ما مسلم می شود كه تفاوت در برق نبود و همه جا از آن وجود داشت و این ما بودیم كه نمی توانستیم بدون فراهم شدن عوامل و وسایل آنرا بنگریم.

بعد در بین نیست

پس اگر درست بیندیشیم می بینیم این برق بعدی ندارد و مسافتی برای آن نیست چنانكه در ایران در اروپا ، در آمریكا و در هر كجای كرة زمین برق همان برق بود و جزئی تفاوتی نداشت و این ما بودیم كه به علت محدودیت جسم احتیاج به مسافرت یعنی طی بعد و مسافت داشتیم و خو دبرق بعدی ندارد و همانست كه هست و هیچ گونه تفاوتی در آن نیست و در هر كجا كه موجبات فراهم گردد برق خود را ظاهر و مرئی می سازد. برقی كه در قارة استرالیا می زند با برقی كه در قارة آسیا تجلی می كند هر دو یكی است و هیچ بعد و مسافتی برای آن مطرح نیست.

كمك تفكر

تا آنجا كه مشاهدات و وسائل بشر امكان به او می دهد خواهد دید كه در این برق تفاوتی نبوده و نیست و نخواهد بود و اینها تغییر ناپذیرند. معنی واقعی لن تجد لسنه الله تحویلا یا تبدیلا - در سنت های الهی تغییر و تحویلی نیست همین است. حال فرض كنید بشر وسائلی بدست آورد و مثل اقدامات اخیر فضائی به ماوراء جو سفر نمود و بكرات دیگر رفت، خواهد دید كه همین برق در همه جای عالم لایتناهی هست منتها هر جا بر حسب مقتضیات عوامل به صورت و شكلی خاص است.

اگر بر حسب مقتضیات تفاوت عامل و عناصر جزئی تفاوتی در آن مشاهده شد دلیل نفی اصل موضوع نیست. اما این كه قوای بشر محدود است و قوة متفكرة او نیز حدودی دارد می تواند دنبالة رشته فكر را بگیرد و آنرا یك خط نامحدودی تصور كند كه به دنبال آن برود، پیش بتازد جلو رود و حركت كند و همچنان این حركت را ادامه دهد. باز هم خواهد دید كه آنچه دیده همان است یعنی نمونه هائی كه درك كرده همانها به مقدار بی نهایت در عالم وجود دارد و می فهمد كه از نمونة این مشتی كه دیده خروارها را هم می تواند ببیند و تفاوتی در اصل در بین نیست.

نسبت فهم عالم لایتناهی

به این ترتیب است كه عالم لایتناهی درك می گردد یعنی وقتی فهمیدیم حقایق در همه جا همانطور كه درك كرده ایم وجود دارد و به هر كجا برویم بقول ضرب المثل آسمان همین رنگ است این نكته بر ما روشن می گردد كه بعد و مسافتی در بین نیست زیرا عالم لایتناهی و همه جای آن پر از قوائی است كه ما با فكر محدود خود آنرا شناختیم. برق را به عنوان مثال گفتیم. همه چیز را می توان این طور شناخت و دید. حیات، روح، قدرت، نیرو، نور و هر چه هست عالم از آن مالامال است و هیچ حدود و ثغوری برای قلمرو و تسلط آنها نیست و به هر اندازه كه قدرت فهم و دید و مشاهده ما اضافه شود از همان نمونه ها منتها به مقدار بیشتر دیده می شود. به همین جهت است كه عناصر كرات بهم شبیه است و سنگهائی كه از كرة ماه آورده اند دارای همان عناصر زمینی است منتها با تركیب متفاوت .

روزنامه اطلاعات پنجشنبه 7 آبانماه1349 شماره13332

70عنصر شیمیائی در خاك ماه

مسكو- خبرگزاری فرانسه - « الكساندر وینو گرادف » معاون آكادمی علوم شوروی در یك مصاحبه مطبوعاتی دربارة نتیجه آزمایش سنگریزه ها و خاكی كه سفینة خودكار «لونا 16» از كره ماه به زمین آورده است توضیحاتی داد و گفت كه ایستگاه خودكار جمعاً یكصدم گرم از نمونة سنگ ریزه و خاك كره ماه را همراه آورده بود كه از جنبه های علمی در آزمایشگاههای شوروی مورد بررسی دانشمندان قرار گرفته است. رنگ سنگ ریزه های ماه خاكستری است ولی بر اثر كمی یا زیادی نور تغییر رنگ می دهد. وی گفت در نتیجة بررسی خاك كرة ماه وجود هفتاد عنصر شیمیائی در نمونه های خاك و سنگ های ماه ثابت شده است.

خداشناسی و خدابینی

حال كه همة قوا و نیروها و نورهای عالم این طور است و همه جا از آن گسترده شده و پر و مملو است و خلافی موجود نیست پس مسئلة بعد از بین می رود و می فهمیم كه بعد در اثر محدودیت قوای بشری است كه برای فهم و مشاهده ناچار به طی مسافت و سفر و تكمیل آلات و روش مشاهداتی است. عالم یك است و وحدت است و همه جای آن در حكم همه جای دیگر می باشد. اینجاست كه خداشناسی بلكه خدابینی حاصل می گردد زیرا اگر یزدان و نیروی لایزال آنرا در یك گوشه از همین زمین در قلمرو مشاهدات خود دیدیم، اگر قدرت او را در تجلی مخلوقات مشاهده كردیم بسی روشن و واضح است كه مثل همان برق، همان نور كه نمونة آنرا دیده بودیم در حكم آن است كه همه آنرا دیده ایم. پس بشر محدود ظاهراً كوچك با مغز محدود خویش می تواند یزدان را با تمام عظمت و قدرت بنگرد و بشناسد. این است درسی از خداشناسی.

كسب علوم روشن بینی
توسعه دانش با حواس

كسب علوم معنوی كه مربوط به حواس الهام و روشن بینی است از لحاظ معنی و توجیهی كه دربارة ماوراء‌ كردیم و آنرا علوم ماوراء نام نهادیم درجات دارد و هر چه بیشتر در این زمینه زحمت و ورزش و تمرین انجام شود موفقیت بیشتر است.

فهم وحدت

كسانی كه دارای استعداد طبیعی در این قسمت بوده و ضمناً روش خود را در كلیة امور مشاهده و دقت و موشكافی و تمرینات فكری كنند و سعی نمایند به باطن و علل امور دسترسی یابند و ضمناً با اتخاذ روشهای نیكو و اخلاق پاكیزه صفای درون حاصل نمایند، قدرت و حواس خود را در علوم «ماوراء» كشف و درك كرده به تمرین و تقویت آن بپردازند و از این طریق در راه خداشناسی پیش بروند كم كم ابواب معرفت بر آنها گشاده می شود و حقایق عالم را می فهمند و آگاه می شوند كه اگر در دنیا قهر یا زشت یا زیبا وجود دارد روی چه حكمت و فلسفه ای است. این مردمان روشندل دیگر از وجود سوانح و اتفاقاتی از قبیل زلزله ها، طوفانها و پیش آمدهای ناگوار و یا وجود زشتی ظاهری و بدی نسبی ناراحت نشده از اسرار آن آگاه می شوند و بسی روشنیها از انوار الهی در عالم می بینند كه اشخاص تمرین نكرده قادر به دیدن آن نیستند و همانطور كه نور معمولی وقتی تجزیه شود و به صورت طیف درآید رنگهای متنوع پیدا می كند و علاوه بر سری رنگها (كه آن را به نسبت رنگ اصلی نامیده اند) الوان مادون قرمز و ماوراء بنفش دارد كه گاهی به تیرگی و سیاهی جلوه می كند. انوار پاك الهی هم وقتی در دنیا به صورت زندگی و حیات موجودات در می آید انواع رنگها را نشان می دهد كه در ظاهر برخی از آنها تیره و تار و بعضی كمرنگ تر، بنفش، آبی و زرد روشن است. اما وقتی باز مجموع آنها را بهم تركیب كنند همان نور درخشان سفید و یك وحدت كامل بین رنگها از آن بدست می آید. یعنی همان بود و همانست كه هست.

استفاده از حواس باطنی

بنابراین روشندلانی كه حقیقت را تا حدودی فهمیده اند مانند این است كه مستقیماً مشمول اشعة نورانی یزدانی شده اند و از این اشعه روشن و ساطع گردیده اند. این است كه در قیافة آنها نور مخصوص مشاهده می شود كه آنرا به نور حق تعبیر می كنند و رسوم ملل بر این كه اطراف سر مقدسین خود هاله ای از نور می كشند ناظر به این اصل بازر است كه حقیقت آن همان سیاله ها و انوار كالریهاست كه از بدن قوی آنها خارج می گردد. استفاده كنندگان از حواس الهام و روشن بینی ممكن است در دنیا بسیار باشند و همیشه هم بوده است و كاهنان‌ مصر و ساحران سابق تاریخ كه اعمالی خارق العاده از آنها صادر می شد و این همه بزرگان علوم روحی و غیبگویان كه در تاریخ ملل از آنها یاد شده كسانی هستند كه كم و بیش از این حواس استفاده كرده اند. امروز چون تا حدی بوجود منظم این رشته از استعداد، بشر پی برده و آن را به صورت دروس علمی در آورده اند افرادی كه در ملل مختلف از آنها استفاده می كنند بسیارند حتی اشخاص زیادی هستند كه از هیپنوتیسم و مانیتیسم و تلقین و القاء در حالت بیداری كه آنرا به (چشم بندی) موسوم كرده اند و خواندن افكار بوسیلة تلپاتی دیدن و خواندن اوراق پنهانی استفاده كرده آنرا برای خود شغلی قرار داده اند و در تآترها و اماكن عمومی از آن بهره برداری می نمایند. در صورتی كه این كار برخلاف است و كسی كه دارای این استعداد می شود بایستی از به كار بردن آنها در طریق باطل خودداری كند .

روشنان عالم

همچنین افراد پیشرفته تری از آنها در هندوستان و جنوب شرقی آسیا وجود دارد كه در سایة‌ تمرین های بسیار شدید و تند كه آن را ریاضت اسم گذاری كرده اند به موفقیتهای شگرف در این راه نائل گردیده اند چنان كه اعمال مرتاضین و جوكیان هندی را كم و بیش شنیده اید كه حتی مدت یك ماه خود را زیر خاك مدفون می كنند و زنده برمی خیزند. البته چون این كار به سلامت لطمه می زند و خلاف روش عادی زندگی است صحیح نمی باشد. از طرف دیگر تحصیل كنندگان این رشته به وسیلة تمرین های مدون منظم كه در كتابها به ترتیب بیان گردیده در همه جای عالم بسیارند و به علت علاقه ای كه عدة زیادی به این علوم نشان می دهند، تشكیل كلوپها و باشگاه ها می دهند، جراید و مجلات خاصی منتشر می نمایند و مطبوعات مختلفه انتشار می دهند و تعصب خاصی در این رشته دارند و برای آن تبلیغ می كنند.

روشن بینان یزدان شناس

اما باید دانست كسانی كه در این رشته به درجات عالیه معنوی می رسند و یا به حقایق بزرگی كه برای تمام بشریت مفید است رسیده اند هر چند كه طریق و راه و وسیله نیل به این قسمت همان حواس است كه گفته شد اما عوامل دیگر هم در این كار دخالت دارد كه مهمترین آن خواست و ارادة مافوقترین نیروی نورالانوار قدرت و عظمت یعنی یزدان و اجازة او در این راه است و برای این كه این موضوع عملی شود علاوه بر استعدادهای خاصی كه در حواس این افراد موجود است استعدادهای دیگری هم باید در آنها باشد و سرنوشت آنها چنین ایجاب می كند و زمینه هائی در آنها قرار داده شده كه فعلاً جای بحث آن نیست و همین قدر خلاصه می گویم كه پروردگار عالمیان طبق قانون سرنوشت، هر كسی را برای كاری مخصوص آماده ساخته كه به دنبال آن می رود. مغز و فكرشان برای همین خلق شده است.

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.mrs.blogsky.com
 
جامع علم ماوراء
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: تالار موضوعات عمومی :: علوم ماوراء-
پرش به: