شهر زنجان به لحاظ دارا بودن شرايط ويژه جغرافيايي، وقايع و حوادث تاريخي بسياري را از سرگذرانيده و ضربات مهلكي را برپيكر خود تحمل كرده است.سفير پادشاه اسپانيا كه در قرن 14 ميلادي منطقه را بازديد كرده بود درباره زنجان نقل كرده است: «در شب هنگام به محلي رسيديم كه به زنجان معروف است و بيشتر قسمتهاي اين شهر غيرمسكون است اما ميگويند كه درگذشته اين شهر يكي از بزرگترين شهرهاي ايران بوده است.اين شهر در دشتي در ميانه دو كوه بلند كه خالي از جنگل هستند قرار دارد. ما ديديم كه حصار شهر ديگر قابل تعمير نيست اما در داخل حصار هنوز خانه و مساجد بسياري همچنان استوار و برپا بودند. در خيابانهاي آن نهرهايي ميگذشت اما همه آنها اينك خشك و بي آب هستند. ميگويند زنجان در گذشته محل اقامت داريوش و مقر سلطنت او بوده و از همين شهر سپاه خود به جنگ اسكندر رفته است.سابقه تاريخي شهر زنجاناز جمله شرايطي كه فلسفه وجودي شهر زنجان را در منطقه تبيين و توجيه ميكند وجود راه ارتباطي فلات مركزي ايران به آذربايجان در منطقه، حاكم بودن شرايط مناسب، وجود اراضي سطح با شيب 2 د رصد در منطقه كوهستاني و بالاخره لزوم مركز مبادلاتي توليدات كشاورزي، دامپروري و صنايعدستي، حداقل 65 محوطه تاريخي در حوزه نفوذ شهر زنجان (استقرارهاي حوزه زنجان رود) است كه ايجاد و گسترش اين شهر را بيش از پيش تاييد ميكند. بررسي ساختار اقتصادي شهر در گذشته كه برمبادله توليدات كشاورزي و ارائه خدمات متقابل به روستاهاي حوزه نفوذ بويژه ايلات پنج گانه مستقر در منطقه بوده است ميرساند كه اين پديده در شكل گيري، رشد و محله بندي آن عامل تعيين كننده است.شهر در سال 24 هجري قمري به دست يكي از سرداران عرب تخريب شده است. قبرستان شهر در جنوب شرقي محل استقرار و در داخل شهر منطبق برخيابان امام تا فدائيان اسلام بوده است.در احياء مجدد و گسترش آن در اوايل دوره اسلامي شهر اندكي به طرف غرب استقرار نخستين كه امروزه منطبق برخيابان استانداري است كشيده شد. اين شهر براي بار دوم در پاييز سال 628 هجري قمري در فتنه مغول تخريب شده و شدت آن به حدي بود كه شهر براي مدتي از قيد حيات ساقط شد. انتخاب سلطانيه به پايتختي در دوران ايلخاني و گسترش شهر مزبور در ايام حكومت غاران خان در مرو در شهر شدن زنجان عامل تعيين كننده اي بود.سلطانيه پس از برچيده شدن حكومت ايلخاني دليل قاطعي براي توسعه شهر زنجان بوده است.اين شهر مجدداً توسعه يافته و از بخت بد براي بار سوم در نيمه دوم قرن هشتم هجري قمري با يورش وحشيانه تيمور لنگ مواجه و پس از قتل عام اهالي به طور كلي با خاك يكسان شد. شهر زنجان تا اواخر قرن نهم هجري قمري غيرمسكون و مخروبه بوده است. در دوران صفويه كه آرامش نسبي در منطقه حاكم بوده شهر تجديد بنا شده و مجدداً تكاپوي حيات در آن آغاز شده است.دوران پيش از تاريخ تا دوران آغاز ادبيات(هزاره هفتم تا اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد)وقايع مربوط به دوران پله ايستوسن به علت كمي اطلاعات و مدارك در منطقه تاريك و مبهم است و چگونگي فرهنگ دوران موسترين روشن نيست. قديمي ترين آثار دوران پيش از تاريخ كه در اين منطقه مورد بررسي و شناسايي قرار گرفته احتمالاً متعلق به فرهنگ بردوستين است كه با مشخصات فرهنگي كوچك ابزار قابل تشخيص نيست كه براي آن تقريباً 30 هزار سال قدمت تعيين شده است. مشخص ترين مكان زيستي اين فرهنگ در غار تاريخي گلجيك شناسايي شده است ولي به لحاظ شرايط جغرافياي در صورت بررسي دقيق احتمال پيدايش تعداد زيادتري از زيستگاههاي انساني در دوره پارينه سنگي بيشتر است.دوران آغاز ادبيات و دوران تاريخي(اوايل هزاره سوم تا اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد)با بررسيهاي انجام شده در منطقه از اين دوره آثار مطمئني قابل رويت و ملاحظه است و منطقه ايجرود مناسبترين محل در اين دوره عرضه ميكند. پراكندگي استقرارهاي مناسب شهري در هزاره سوم و دوم پيش از ميلاد منطقه ايجرود واقع در جنوب غربي شهرستان زنجان در 8 سايت تاريخي و ادامه حيات آن تا هزاره اول قبل از ميلاد حكايت از شكوفايي و تداوم تمدن فلات مركزي ايران در اين ناحيه دارد. اين آثار در روستاي ضياآباد، آقكندگل تپه، چايرلو، قلتوق و اوغول بيگ تمركز و همزماني مردمان نخستين منطقه و ارتباط دايمي آنان بيانگر فعل و انفعالات فرهنگي و تمدني ساكنان منطقه بوده است. بدين ترتيب به استناد مطالعات و مشاهدات اخير كه مذكور افتاد نظريه قطع ادامه تمدنهاي فلات مركزي ايران در دشت قزوين را منتفي خواهد كرد.دوران تاريخي جديد(اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد تا اوايل قرن هفتم ميلادي)بررسي آثار و بقاياي زيستي منطقه مورد بحث در اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد و مطالعه متون تاريخي و مطابقت اين دو ماءخذ، مسائل دوران تاريخي را در اين عصر عرضه ميكند.در اين باره توضيحات خاص مكتوب به آن صورت وجود ندارد.دوران اسلامي(از قرن 7 تا 19 ميلادي برابر با قرن اول تا 14 هجري)منطقه جغرافيايي زنجان به دست برابنغازب سردار مشهور عرب اسلام را پذيرفته است.پس از انقراض حكومت ايلخاني به دست سربداران، منطقه دچار فتنه خانمانسوز تيمورلنگ در قرن نهم هجري شده وتقريباً از قيد حيات ساقط شده است. در اين دوره شدت تخريب و فقر به حدي است كه ادامه حيات تنها بر روي تپهها به طور جزئي ديده ميشود.قسمت اعظم قرا، بخشها و شهرهاي فعلي با توجه به سيستم فئودالي تا اواخر قرن 13 هجري تكوين و استقرار يافته و ادامه حيات دادهاند.