آبشار شوی
آبشار شِوی يكي از بزرگترین و زیباترین آبشارهاي ایران در رشتهكوههاي زاگرس است که در دهستانی به نام شوي از توابع شهرستان دزفول قرار دارد.اين آبشار در نزديكي مرز استان خوزستان و استان لرستان قرار دارد و بههمين دليل مردم شهرستان دورود در لرستان نيز آن را از جاذبههاي گردشگري شهر خود می دانند، در صورتي كه موقعيت قرارگيري اين آبشار نسبت به دهستان شوي و مرز شهرستان دزفول و نيز فاصله كم آن از ايستگاه راهآهن تلهزنگ انديمشك قرارگيري آن در استان خوزستان را محرز ميكند.
گفته میشود که ارتفاع این آبشار در حدود ۸۵ متر و عرض آن نیز حدود ۷۰ متر است لیکن هنوز منبع نقشهبرداری موثقی این مطلب را ذکر نکرده است. این آبشار در بهار دارای طبیعتی سرسبز و بسیار زیباست. این آبشار در درهای بین کوه چهلویک و سالنکوه قرار دارد.همچنین منطقه بسیار زیبای گرپه در آن نزدیکی است.
برای رسیدن به آبشار شوی دو مسیر وجود دارد. مسیر اول از سمت منطقه سردشت دزفول و پیرچل و مسیر دوم از طریق ایستگاه راهآهن تلهزنگ شهرستان اندیمشک میباشد و به همین دلیل گاهی به اشتباه در بعضی منابع از آن بهعنوان آبشار تلهزنگ یاد میشود.
در نزدیکی اين آبشار، آبشار بزرگ دیگری وجود دارد كه گاه از آن به آبشار دوم شوی یاد میشودکه بدلیل عمق مناسب نسبت به آبشار اصلی و بی خطر بودن آن جای مناسبی برای شنا است
بند میزان
بند میزان سدی است در شوشتر و ساخته دست انسان مربوط به دوره ساسانیان که تا امروز پابرجاست. این سد آب کارون را به نسبتهای ۲ و ۴ بین رودهای گرگر و شطیط تقسیم میکند. رود گرگر را دودانگه یا مسرقان نیز گویند و رود شطیط را چهاردانگه هم خوانند. مصالح بکار رفته در بند میزان سنگ(تراشیده شده شوشتر) و ساروج هستند. در توصیف اهمیت این سد کافیست تاریخ شوشتر را مرور کنیم که، شکسته شدن این سد بمنزله ازدیاد فقر و بدبختی در شوشتر و پابرجا بودن بهمراه دیگر سازههای آبی تاریخی شوشتر باعث آبیاری دقیق ۴۰هزار هکتار دشت میاناب شوشتر بوده است. ساختن بند میزان شوشتر را به شاپور اول ساسانی نسبت میدهند
چغامیش
چغامیش نام یکی از بخش های سه گانه شهرستان دزفول به مرکزیت شهرک دولتی است.
تپه های چغامیش در دشتی در حدود 40 کیلومتری جنوب شرقی دزفول واقع اند. حفاری و کاوش علمی دراین تپه عظیم باستانی در گذشته انجام شده کاوشهای علمی تپه چوغامیش در سالهای 1341_1345 ه.ش._1962_1966م.) ادامه یافت و حفاریهای آن در پاییز 1969 م.(1348 ه.ش.) دنبال شد. برای اولین بار ، چهارمین فصل کاوشها در تپه چوغامیش به صورت حفاریهای مشترک ایران و موسسه شرقی دانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس انجام پذیرفت. عملیات حفاری هیئت در این فصل از 28 اکتبر 1969 تا اوایل آوریل 1970 م. به طول انجامید. بقایای فشرده استقرار در تپه چوغامیش، بر روی ناحیه ای به وسعت بیش از 50 جریب گسترده شده بود.در برخی نقاط، ارتفاع تپه بیش از 20 متر بود که شامل بقایایی از دوره های مختلف می شد. نتایج حاصل از این حفاری، با توجه به اشیای بدست آمده، از جدیدترین تا کهنترین دورانها، به طور اجمال به شرح زیر است:
در واقع اگر بر فرض این تپه را مانند کیکی ببیریم و ان را از بالا به پایین نگاه کنیم به ترتیب به دورانهای مختلف زیر می رسیم:
قبرستان دوره جدید که با توجه به گمانه زنی های انجام گرفته متعلق به اواخر دوران ساسانی بودند.
یافته های دوره پارتیها
یافته های دوره هخامنشیان که از آن آثاری جتالب توجه بدست آمد همچو گاو کوچکی که بسیار شبیه گاوهای سرستونهای شناخته شده هخامنشی شوش بود.
آثار ایلامیان
یافته های دوره آغاز ادبیات نیز قابل تامل بودند همچو خانه ها و راه های سفالی آب
یافته های دوره شوش میانی که در ان آثار ومجسمه های فراوان یافت شد.
لایه مربوط به زمان شوش قدیم
لایه مربوط به دوره شوش آرکائیک یا باستانی
سد دز
سد دز یک سد بتُنی هیدروالکترونیک است که در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بر روی رودخانه دز توسط یک کنسرسیوم ایتالیایی در استان خوزستان احداث شد.
احداث سد عظیم دز، در سال ۱۳۳۶ خورشیدی توسط ایتالیایی ها در کوههای زاگرس و در شرق انديمشك بر روی رودخانه دز آغاز و در سال ۱۳۴۱ خورشیدی پایان یافت. این سد با ارتفاع ۲۰۳ متر در زمان ساخت خود به عنوان یکی از مرتفع ترین سدهای جهان (ششمين سد جهان در آن زمان) شناخته میشد. اين سد در شرق انديمشك واقع است.در ايام نوروز امكان بازديد عمومي از اين سد زيبا فراهم است
قلعه سلاسل
قلعه سلاسل دژی است بسیار بزرگ که دارای حیاطهای مفصل و متعدد و سربازخانهها و طویلهها و حمامها و شبستانها و برجها و باغچهها و قورخانه و نقاره خانه و حرم خانه و آشپزخانه و قاپیهای متعدد و حوضهای بزرگ و حصار و خندق بودهاست و اکنون تمامی عمارتهای آن تخریب شدهاند و جز اتاقهای زیر زمینی، شوادانها و تونلهای داریون چیزی از آن نماندهاست. متون تاریخی از وجود آن در زمان هخامنشیان حکایت میکنند و قلعه تا حدود ۵۰ سال پیش آباد بودهاست. این قلعه بجز نقش دفاعی که از شهر شوشتر داشتهاست، مرکز کنترل نهر داریون و همچنین محل استقرار والی خوزستان میبوده. باوجود تخریب قسمت عمده این قلعه، بخشهای باقیمانده چشمگیر و بسیار دیدنی هستند. مادام ژان دیولافوآ باستان شناس معروف اعزامی دولت فرانسه در سال ۱۸۸۱م در باره قلعه میگوید: «قلعه سلاسل اقامتگاه رسمی والی خوزستان است، و در روی کوهی که مانند فلات کوچکی است قرار دارد. در پای این کوه هم یکی از شعب کارون که شطیط نام دارد عبور میکند، و ساختمانها و استحکاماتی که از عهد ساسانیان باقی ماندهاند آن را از طرف شهر قابل دفاع میسازند.»
فرهنگستان گندیشاپور
فرهنگستان گندیشاپور (که بصورت نیمهعربیوار جندیشاپور نیز نامیده شده) در سال۲۷۱ بدست شاهنشاهان ساسانی در خوزستان بنیاد نهاده شد. این فرهنگستان همچنین دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه بود. بیمارستان گندیشاپور نخستین بیمارستان آموزشی جهان بود. در این فرهنگستان دانشهای فلسفی و پزشکی تدریس میشد و بنا به روایات حبس و مرگ مانی پیغمبر نیز در گندیشاپور روی داده است.
گندیشاپور یکی از هفت شهر اصلی خوزستان بود. نام آن در آغاز «گوند-دزی-شاپور» به معنی "دژ نظامی شاپور" بوده است. برخی پژوهشگران بر اینند که بنگاهی همانند به گندیشاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشته است. شهری به نام گندیشاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد. شاپور یکم گندیشاپور را پایتخت خود قرار داد.
نامآوری گندیشاپور بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت. خسرو انوشیروان گرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در گندیشاپور گرد آورد. در پی همین فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، مأمور مسافرت به هندوستان شد تا به گردآوری بهترینهای دانش هندی بپردازد. امروزه شهرت برزویه در ترجمهای است که از کتاب پنچه تنتره هندی به پارسی میانه انجام داد که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است.
بنابراین فرهنگستان گندیشاپور از کانونهای اصلی دانشورزی، فلسفه و پزشکی در جهان باستان شد. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانشآموختگان دانشگاه گندیشاپور شده است. کتاب "تاریخ الحکمه" (سرگذشت فرزانگی) به توصیف این مسئله میپردازد. شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد.
تمامی کتابهای شناخته شده آن روزگار در زمینه پزشکی، در کتابخانه گندیشاپور گردآوری و ترجمه شده بود، با اینکار گندیشاپور تبدیل به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب گشت. گندیشاپور و همچنین آموزشگاه وانسیبین که پیش از فرهنگستان گندیشاپور در خوزستان بنیاد شده بود تأثیر بزرگی در شکل گرفتن نهاد «بیمارستان» بویژه کلینیک آموزشی در جهان داشتند.
در سالهای آغازین پیدایش دین اسلام در عربستان، دانشکده پزشکی و بیمارستان گندیشاپور شمار زیادی استاد ایرانی، یونانی، هندی و رومی را در خود جا داده بود. گفته شده که حتی پزشک شخصی محمد، پیامبر اسلام، نیز از دانشآموختگان (فارغالتحصیلان) دانشکده پزشکی گندیشاپور بوده است.
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور، دوره معاصرپس از شکست خوردن شاهنشاهی ایران از تازیان در سال ۶۳۸، فعالیتهای دانشگاهی در گندیشاپور نیز رو به زوال نهاد، با این حال پس از چندی دانش و تجربه و الگوی گندیشاپور به فرمان خلیفه هارون الرشید به بنیاد تازهای به نام خانه فرزانگی (در عربی: بیت الحکمه) در بغداد منتقل شد. نخستین نسل از استادان خانه فرزانگی بغداد همگی دانشآموختگان فرهنگستان گندیشاپور بودند.
امروزه در نزدیکی گندیشاپور باستانی، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور سنت فرهنگی و دانشی آن کانون باستانی را ادامه میدهند.
رودبند
رودبند نام امامزاده و محله ای در دزفول که آرامگاه این امامزاده در آن واقع است.
آقا رودبند نوه "شیخ صفی الدین اردبیلی" و پدربزرگ شاه اسماعیل صفوی بود که به "دزفول" آمده و با انجام کراماتی مردم دزفول را به آیین تشیع دعوت نمود. خواجه سلطان سید علی، مشهور به "شاه رودبند" یا "آقا رودبند"، قطب العارفن، زبدة السالکین، صاحب کشف و کرامات جلی، نسب شریفش با 22 واسطه به امام موسی کاظم (ع) می رسد